پایان عمر حضرت داودحضرت داوود علیهالسلام صد سال عمر کرد، که چهل سال آن را بر مردم حکومت و رهبری نمود. ۱ - گفتگوی حضرت داود با عزرائیلحضرت داوود علیهالسلام صد سال عمر کرد، که چهل سال آن را بر مردم حکومت و رهبری نمود. او کنیزی داشت که وقتی شب فرا میرسید همه درها را قفل میکرد، و کلیدهای آنها را نزد داوود علیهالسلام میآورد. شبی مردی را در خانه دید، پرسید:چه کسی تو را وارد خانه کرد؟ او گفت:«من کسی هستم که بدون اجازه شاهان بر آنها وارد میگردم.» داوود علیهالسلام این سخن را شنید و گفت:آیا تو عزرائیل هستی؟ چرا قبلاً پیام نفرستادی تا من برای مرگ آماده گردم؟ عزرائیل گفت:من قبلاً پیامهای بسیار برای تو فرستادم. داوود علیهالسلام گفت:آن پیامها را چه کسی برای من آورد؟ عزرائیل گفت:« پدرت ، برادرت ، همسایهات و آشنایانت کجا رفتند؟» داوود علیهالسلام گفت:همه مردند. عزرائیل گفت:«آنها پیام رسانهای من به سوی تو بودند که تو نیز میمیری همان گونه که آنها مردند.» ۲ - قبض روح حضرت داودسپس عزرائیل جان داوود علیهالسلام را قبض کرد. او نوزده پسر داشت. در میان آنها، یکی از پسرانش، حضرت سلیمان علیهالسلام حکومت و مقام علم و نبوّت داوود علیهالسلام را به ارث برد. [۱]
کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۷۶۷۸.
۳ - پانویس
۴ - منبعاندیشه قم، برگرفته از مقاله«پایان عمر حضرت داود» ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|